درباره وبلاگ


به نام تنها آشفتگان دیار سرنوشت تقدیم به تمامی آنانی که هنوز هم تکه ای از آسمان در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گل های سرخ در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است. نخستین چکه ناودان یک احساس را در قالب کلامی از جنس تنفس باغچه معصوم یاس به روی حجم سفید یک دفتر میریزم و آن را با لحجه همه عاشقای این گیتی بی انتها به آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه میکنم. در پناه خالق نیلوفرها مهربان و شکیبا بمانید.
آرشيو وبلاگ
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 84
بازدید کل : 23231
تعداد مطالب : 90
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1



http://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.comhttp://roozgozar.com



- ––––•(-• کلبه خفتگان عاشق •-)•–––– -




عشق یعنی شاعری دلسوخته عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله برخرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم، یک نماز عشق یعنی عالمی رازو نیاز عشق یعنی با پرستو پر زدن عشق یعنی آب بر آذر زدن عشق یعنی چون محمد پا به راه عشق یعنی همچو یوسف قعر چاه عشق یعنی بیستون کندن به دست عشق یعنی زاهد اما بت پرست عشق یعنی همچو من شیدا شدن عشق یعنی قطره و دریا شدن عشق یعنی یک شقایق غرق خون عشق یعنی درد و محنت در درون عشق یعنــی
دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی قطعه شعر ناتمام عشق یعنی بهترین حسن ختام



پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: “یواشتر برو من می ترسم” مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان: “خواهش می کنم، من خیلی میترسم.” مردجوان: “خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!” زن جوان: “دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟” مرد جوان: “مرا محکم بگیر” زن جوان: “خوب، حالا میشه یواشتر؟” مرد جوان: “باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم راحت برونم، اذیتم می کنه.”
روز بعد روزنامه ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.

مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند و این است عشق واقعی!




پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:, :: 16:24 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

خونه مجردی

 

خونه مجردی



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 7:19 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

قلیان یک لوله آبی است که برای کشیدن تنباکو از طریق آب سرد استفاده می‌شود. تنباکو در کاسه‌ای که در بالای آن قرار می‌گیرد و از طریق زغال‌هایی که روی کاسه تنباکو قرار داده می‌شود، داغ شده و دود از طریق آب که در پایین آن قرار دارد، فیلتر می‌شود. تنباکوی مورد استفاده برای قلیان، تنباکویی مرطوب و چسبناک است که در عسل و شیره خیسانده می‌شود و بطور معمول با طعم های مختلفی از قبیل سیب، هلو، نارگیل، انبه، نعناع و توت‌فرنگی به فروش می رسد.

از جنبه‌های نگران‌کننده قلیان این است که سابقاً در کشورهایی مثل پاکستان و هند توسط افراد سالخورده‌ای که در روستاها زندگی‌ می‌کردند استفاده می‌شد اما اخیراً بیشتر در مناطق شهری ایران بشکل همه گیر مورد استفاده قرار می‌گیرد. مهمتر اینکه رستوران‌های شهری زیادی آن را برای مشتریان خود سرو می‌کنند.

یک سری باورهای نادرست و واقعیت درباره کشیدن قلیان وجود دارد که آنها را برای شما دوستان بیان می کنیم:



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 7:19 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

سومین نسخه سینمایی «کلاه قرمزی» پس از «کلاه قرمزی و پسرخاله» و «کلاه قرمزی و سروناز» با عنوان «بچه ننه» به کارگردانی ایرج طهماسب کلید خورد.

 

کلاه قرمزی 3

 

به گزارش خبرنگار سینماپرس، فیلم سینمایی «بچه ننه» به کارگردانی ایرج طهماسب پنج روز پیش در تهران وارد مرحله فیلمبرداری شد.

در این فیلم همانند قسمت‌های قبلی ایرج طهماسب و حمید جبلی حضور دارند. کلاه قرمزی، پسرخاله، پسر عمه زا، گیگیل، بعبعی و ... از جمله شخصیت های حاضر در این قسمت هستند.

 

کلاه قرمزی 3


شنیده‌ها حاکی از آن است که سریال کلاه قرمزی همزمان با فیلم سینمایی آن ساخته خواهد شد.

حمید مدرسی تهیه کنندگی این فیلم سینمایی را برعهده دارد.



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 7:9 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

ين شيرماده پس از شكار آهو متوجه مي شودكه شكارش بارداربوده، او سراسیمه میشود، نخست تلاش میکند که تا بچه را نجات دهد، و از دریدن شکارش دست برمیدارد. اما وقتی نمیتواند بچه را نجات دهد بروی زمین در کنار شکارش دراز میکشد، عکاس بعدا پی میبرد که شیر سکته کرده است.

شیر و آهو



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 7:9 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی – به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات – از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:


بیف استراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
*
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
*
آب در “آب سرد کن” و ما تشنه لبان می گردیم!
*
آب که سر بالا میره، قورباغه “هوی متال” میخونه!!!
*
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 6:41 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

اصفهانيها را مي شه با پنج خصلت شناخت
- پوشيدن شلوار راه راه بعضا آبي و سفيد در منزل
- وقتي بستني ميخورند در آن را مي ليسند
- وقتي نوشابه ميخورند پس از خوردن هر قلپ به شيشه نوشابه نگاه ميکنند
- آدرس دادن با کلمات بارزي همچون برو جلو ، صد متر برو جلوتر، هميجا ، همين بغل همراه هست و شما هيچوقت اصطلاح بر گرد عقب را نمي شنويد به دليل آن که حالش را ندارند سر را به عقب برگردانند و آدرس دهند



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 6:41 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~


موتور سیکلت ملی


و این است موتور سیکلت ملی ...

بار دیگر جوان ما ثابت کردند که قادرند با کمترین امکانات پیشرفته ترین محصولات تکنولوژیکی غربی رو شبیه سازی کنند.
کجایند آنان که میگویند این موتور سیکلت ملی نیست ؟؟؟



پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 6:41 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

حرفهایی که دوست ندارید در اتاق عمل بشنوید:

• اووووووووووه !!! پس اشتباه بریدم!

• كسی ساعت مچی منو ندیده؟!

• دیشب تا دیر وقت مهمونی بودم. یادم نمی آد هیچوقت تو عمرم آن قدر ........ !

• وای! صفحه ی 47 دستورالعمل جراحیم پاره شده!

• منظورت چیه كه باید پای چپشو می بریدیم؟!

• فوراً یه عكس از این زاویه بگیر. این یكی از عجایب خلقته!

• بهتره این تیكه رو نگه داریم. ممكنه برای تشریح به درد بخوره!

• ولی كتاب من اینجوری نمی گه! كتاب تو چاپ چندمه؟!

• فوراً اون تیكه گوشت رو برگردون!

• صبر كن ببینم! اگه این طحالشه، پس اون چی بود؟!

• پرستار لطفاً اون گوشت رو به من بده. اون گوشته ... همون چه می دونم... اون عضوی که نمی دونم چی بود دیگه!



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:, :: 6:36 ::  نويسنده : ~*¤ راوی ¤*~

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد